آویساآویسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

آویسا

شب زنده داری

1390/9/9 3:43
نویسنده : مانا
471 بازدید
اشتراک گذاری

ازساعت 3 ( صبح؟ نیمه شب؟) تا الان بیدارم و سیخ نشستم و آویسا روی شونه ام تخت خوابیده و از صدای نفس کشیدنش لذت می برم! شدیدا" چشمام میسوزه و کمرم درد میکنه اما باز ترجیح می دم بیدار باشم  تا آویسا بخوابه چون نمی دونم با کدوم سنسور در نهایت خوابی عمیق میفهمه که با رختخواب تماس پیدا کرده و بیدار میشهسوال

به خدا تا صبح بیدار موندن خیلی راحت تر از هزار بار خوابیدن و پا شدنه ،سرم درد گرفت ااز اینکه تا میرم زیر پتو و چشمام گرم که میشه دلبندم نق می زنه و منو فرا می خوانه بامزه اینجاست که نمی دونم چطوری تو این بیدارخوابیها خواب هم میبینم!

فکر کنم داره دندون در میاره که اینقدر بی قراره و هر چیز که به دستش میرسه رابا حرص تمام گاز گاز میکنه

عاشقتم دختر قشنگم و مامان خوابالوت اصلا" دیگه از نخوابیدن اذیت نمیشه چون دلبند شیرینش توی آغوشش  آرامیده...با هه اشتیاق و نیازم به خواب برای اینکه تو راحت باشی راضی میشم بیدار بمونم.

تو بهانه قشنگم برای همه زندگیمی تو و بابارضای خوبت که داره با شدت هر چه تمام تر خرو پف میکنه و موسیقی متن این شب طولانی را تکمیل کردهخواب 

اینقدر دوسش دارم که حتی عاشق خرو پفهاشم! خنده داره نه؟اما خیلی بامزه تا صورتشو لمس میکنم ساکت میشه!!!! خنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فاطمه
13 آذر 90 12:20
مانا جان روزای قند و عسل شروع شدن. سختیا بیشترو شیرینیا بیشتر و بیشتر شدند. این آویسای خوشگل روز بروز زندگی رو برای شما شیرینتر میکنه. همین روزاست که وقتی سوارماشین شه از داشبورد بره و از ضبط بیاد بیرون. خلاصه که وقتی برسی به مقصد از کت و کول میفتی.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویسا می باشد