باغ نگارستان بهار1394
جمعه های بهاری
این روزا که هوا خوبه تصمیم گرفتیم جمعه ها با دوستامون بریم بیرون صبحانه بخوریم و اولین جمعه را با صرف صبحانه تو رستوران بلوار و گردش تو پارک لاله آغاز کردیم: دوستای کوچولوی آویسا : سه تا بچه گربه و مامانشون که آویسا پیداشون کرد ودر صبحانه خودمون اونا را هم شریک کردیم :) ...
کافه دوران
آخر هفته ای خوب
نکته عکس را گرفتین ؟ آموزش بازی با گلمراد!!! وقتی خاله مارال احساساتی میشود! خوشبختی همین لحظه ها ست! پیاده روی در زیرنم نم باران! ...
گردش مامان و دختر
چهارشنبه فرصتی پیش اومد که من و دخترک یک بعد از ظهر و شب را باهم به تفریح بگذرونیم. پارک و بستنی و ذرت و آب میوه و بادکنک و خرید و خوش گذرونی!!! بعد از کلی گردش و بازی رفتم جلوی یک گروه نوازنده که گوشه ای از پاساژ داشتند هنر نمایی میکردند نشستم تا کمی خستگیم در بره و بابا رضا هم از استخر به ما بپیونده که در کثری از ثانیه دیدم بدنت شل شد و خیلی بامزه به خواب رفتی! و صدای ساز و آواز اونها شد لالاییت عزیزم! و من هم از خدا خواسته نزدیک سه ربع همانطور بچه به بغل نشستم تا رضا رسید! ...
جمعه 20 اردیبهشت پارک چیتگر
همه عکسا از تو چادر بود!!!! موقع بازی و گردش عکس نگرفتم ...
روزهای خوب بهاری
این روزا شکر خدا هوا خیلی خوبه و آویسا هم هر روز با مامانیش میره گردش... در جستجوی پیشی..... آهان ایناهاش... در حال احوال پرسی از جناب گربه!! ...