-شب تولدمان است و من مثل هر سال پرم از حسی عجیب! همیشه سالروز تولدم را دوست داشتم و برام روز خاصی بوده و حالا که این روز را با تو شریکم این حس خوب ناب تر شده! گل بابونه من! بوی عطر نفست توی اتاق پیچیده و مامان را برده به دو سال پیش که همچین شبی پر از دلهره و شوق تا صبح نخوابید، شبی که تا صبح با نوزادی که قرار بود روز میلاد خودش متولد بشه سخن می گفت و به هم قول دنیایی بهتر و شایدزیبا تر را می دادندو البته که دنیای مامان با تولد تو زیبا تر و رنگین تر شده!! دخترک نازنینم هیچ وقت دلم نمی خواد تا خودت بتونی درکش کنی از زشتیها و سختیهای زندگی بیرون از خونه برات بگم ،تو در پناه عشق اطرافیانت و در امان آغوش ما خوشبخت باش و شاد! کودکی یعنی ه...