چهارماهگی گلم
دختر قشنگم امروز رفتیم واکسن چهار ماهگیتو زدیم جالب این بود که شما از اول که وارد خانه بهداشت شدیم زدی زیر گریه اما تا واکسنو زدی آروم شدی!
توی این چهارماه باور نکردنی بزرگ شدی خانومم :حسابی بلبل زبونی و کلی حرف میزنی مثل :آقققا،هیی، خررررر،آآآآآآآآآآآ
با تفت بادکنک درست میکنی ! و لباست از آب دهن همش خیسه!
عادت کردی زیر سینه بخوابی! شبا هم خوابیده بهت شیر میدم و تا به پهلومی خوابونمت و کنارت دراز میکشم میفهمی جریان چیه و شروع میکنی به ام ام کردن!
هر چیزی که به دستت برسه تو دهنته! بابا رضا هم عاشق این شده که انگشتشو بکنه تو دهنت و تو با شدت وولع مک بزنی! آخه اینم شد کار؟!
عاشق اینی که من جلوت یا برقصم یا حلقه هولا هوپ بزنم! کلی بهم میخندی!
دیروز تو بغلم نشسته بودی که خودبخود خوابت رفت داشتیم از تعجب شاخ درمیاوردیم! چقدر خوب بود مامانی! بازم از این کارا بکن
از خوابیدن روی شکم خیلی بدت میاد و این منو نگران میکنه آخه میگن همه بچه ها این وضعیت را دوست دارن!
اما هنوز هم خیلی گریه مبکنی ولحظه ای زمین نمیمونی! حتی وقتی بازی میکنی باید منو ببینی!
گل قشنگم تو باعث شدی مهارتهای من زیاد بشه مثلا" یاد گرفتم با یک دست و حتی گاهی با پا کار کنم