آویساآویسا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

آویسا

اولین بار که بدون من مهمونی رفتی

1391/7/10 13:07
نویسنده : مانا
368 بازدید
اشتراک گذاری

آویسا و مامانش حسابی سرما خوردن ومریضنناراحت دیروز من انقدر حالم بد بود که خونه موندم وسرکار نرفتم مامان عزیزم هم لطف کرد برای اینکه من استراحت کنم آویسا جونم را با خودش برد مهمونی لبخند

منم از فرصت استفاده کردم و از ساعت 10 صبح تا 2 بعد ازظهر خوابیدم و فقط برای ناهار بیدار شدم و فیلم کوری را که خیلی دلم می خواست ببینمش را دیدم و دورباره خوابیدم تا 5بعد ازظهر.خداییش کمبود خوابم جبران شد.اما تاچشم باز کردم دلم هوای دخترمو کرد رضا هم که اومد همش سراغ گل دخترشو میگرفت عزیز مامان این اولین باری بود که بدون ما مهمونی رفته بودی و تا ساعت 9 شب ازت دور بودیم و به قول بابا رضا "دودور" نبود که هی دورمون بچرخه و شیطونی کنه .

 

*"دودور" اسمیه که بابا رضا به شوخی وقتی شیطونی میکنی صدات میکنه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عمه اریسا کوشمولو
10 مهر 91 11:32
عزیزم خدا بد نده انشالله زودتر خوب شین هردوتون


ممنون عزیزم
maryam
10 مهر 91 14:42
سلام عزیزم خدا بد نده امیدوارم بزودی خوب بشی خیلی دلم میخواد تو واویسا رااز نزدیک ببینم.


موافقم من از ملاقتتون استقبال می کنم
اتنا
10 مهر 91 16:57
عادت كنين بايد تا سر بجنبونين عروس ميشه و از كنارتون ميره مثل خود ماها


نه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویسا می باشد