روزهایی پر از مهمونی وگردش
این روزای قشنگ بهاری تا حالا که خیلی خیلی خوب بوده و حسابی سرگرم بودیم.دختر گلم حسابی خوش اخلاق وخنده رو شده و با اینکه ما با این مهمونی رفتنای هر روزه برنامه خواب و خوراکشو بهم زدیم اما گلم خم به ابرو نمیاره و تا هر ساعتی که بیرون باشین دست میزنه و نانای میکنه
" این مامان همش جیغ میزنه میگه اینجا نیام اما آخه من می خوام CD بذارم!!!"
"آخر سر مامانی مینا خرمن گیسوان منو کوتاه کرد"
" میخوام برم پیش آترا جونم اما نمیدونم عینکم را بزنم یا این گل سر خوشگلو ؟آخه سر ووضعم خیلی برام مهمه! "
" مثل اینکه این عینک بهتره! نه مامان؟"
"ای خدا به دادم برس ...اینا منو کشتن... چه صدای عجیب و ترسناکی..."
*وووی دندوناشو....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی