عیدونه
سال 90 برای خانواده ما بسیار بسیار متفاوت و زیبا آغاز شد خداوند بهترین هدیه زندگیم را بهم داد،دخترکی تپل وخوردنی! تجربه مادر شدن متفاوت ترین اتفاق زندگیم بود و باعث شد مفهوم خیلی از واژه ها برای معنا پیدا کنن :عشق به فرزند، شب بیداری، وقت کم آوردن برای هر کاری،دلهره ،لذت دیدن خندین دخترم، شیرینی دیدن عشق پدرودختر از همون بدو تولدو...
سال 91 هم متفاوت با سالهای پیشین آغاز شد در کنار دختری شیرین ،همسری مهربان ،پدر و مادری عزیزتر از جان ،برادرانی نازنین و خاله و خاله زاده هایی که عاشقشونم و بودن در کنار آنها وخانواده آنهابرام لذت بخشه . سال جدید با یک سفر دست جمعی به نوشهر آغاز شد .به من خیلی خیلی خوش گذشت و واقعا" خستگی یک ساله از تنم بیرون رفت.
با تمام وجود آرزو دارم سال جدید برای همه سرشار از خوشی و سلامتی باشه.
راستی آویسا دندون دومش هم درآمده و سومی هم در حال نیش زدنه با سرعت برق چهار دست و پا میره و با کمک میز و صندلی و البته بدن ما می ایسته
دخترکم تو این سفر حسابی ماهی و کباب و جوجه کباب خورد فکر کنم دیگه به غذای خودش لب نزنه!