آویسا در 5ماهگی(1)
دخترکم دیگه می تونی بشینی البته با حمایت!
اسباب بازی ها و عروسکاتو با آگاهی انتخاب میکنی.
دیشب برای اولین بار به این عروسکت توجهت جلب شدو
کلی از صحنه بازی وکنجکاویت برای کشفش فیلم گرفتیم
راستی فسفلی بالاخره بابا رضا را از تختش بیرون کردی
این همه من از بدو تولدت تلاش کردم وارد تختخواب مانشی و جدا بخوابی اما عاقبت دلسوزی بابا و عمه مهناز برای من که شبها به خاطر زیاد بیدار شدن شما اذیت میشدم باعث شد سرکار عالی جای باباتو تصاحب کنی! من قلبا" به این کار راضی نیستم و حاضرم سختیش را تحمل کنم تا تو به رختخواب خودت عادت کنی اما نمیدونم چرا زبانم برای مقاومت در مقابل این تصمیم بابایی بند اومد! (بین خودمون باشه که مامانت هم به خاطر لذت خواب شب کمی تنبل شده)
خدا کنه بعدا" از اینکه کوتاه اومدم پشیمون نشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی