عید غدیر
دیروز عید بود ما خونه مامانی مریم بودیم چون مامانی سیده کلی مهمون میومد و می رفت و آویسا هم با همه غریبی میکرد و همش در حال نق زدن و گریه بود !با اینکه میدونم این رفتارش تا حدی طبیغیه اما باز هم نگران ارتباط بر قرار کردنش با دیگرانم !
عکسای آویسا در روز عید:
شب هم رفتیم پیش آترا گلی خدا را شکر اونجا کمی آبروداری کرد و شاید به خاطر آترا حالش خوب بود !
تازه دخترم نوازندگی هم میکرد
آویسا دوتا همبازی خوشگل توی فامیل داره که بی صبرانه منتظر م تا بزرگ بشن و با هم بازی کنن
سروین نازی
وآترا گلی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی