بالاخره روز موعود فرا رسید(1)
یکشنبه شب تولد آویسا جونم را باباومامان نازنین و عزیزم توی کافه کاره یک کافه -رستوران بسیار بسیار شیک به عنوان کادوی امسالش جشن گرفتن .
همه چی خیلی خیلی خوب و عالی بود، فقط جای مامانی مریم و بابایی گیلی(آویسا بابا اسماعیل را به خاطر بازی گیلی گیلی حوضک بابایی گیلی صدا میکنه!)خیلی خالی بود
آترا جون عاشق کادوی دایی ایمان شده بود:))
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی