آویساآویسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

آویسا

باز هم ویروسها و باکتریها........18خرداد

1392/3/20 10:35
نویسنده : مانا
238 بازدید
اشتراک گذاری

رفتیم آتلیه تا روزهای پایان دو سالگیت را در قاب تصویر ثبت کنیم، اما عروسک قشنگم بقدری بیقراری و گریه کردی که هیچ عکس به درد بخوری نتونستیم بگیریم ناراحت از فلش بد جوری میترسیدی و هرکاری کردیم راضی نشدی به دوربین نگاه کنی.و به قول رضا خیال بنده را راحت کردی که آویسا خانوم از آتلیه خوشش نمیاد و قیدش را زدیم!!

از اون موقع هم تب کردی و جوری تبت بالا رفت که 10:30شب با بابا بردیمت بیمارستان آقای دکتر گفت گلوت هم کمی ملتهب شده و برای اولین بار در عمرت آمپول زدی گریه

واقعا" زجرآور ترین و سخت ترین لحظات عمرمون دیدن مریضی و بیقراری تو عزیز دردا نه ست! آویسا من اینجا از عشقم بهت مینویسم و میگم ،اصلا" مادر بودن خودش تبلور عشقه و بی نیاز از ثبت .اما باید بگم عشق و محبت بابا اگه بیشتر از من نباشه کمتر هم نیست و شاید برای همینه که تو هم اینقدر دوسش داری و می پرستیش !دیشب بدنتو علی رغم بد خلقی و التماسهای تو با آب خنک میکرد و شدیدا" مراقب دوا خوردنت بود و مدام به من هم یادآوری میکرد ، تاصبح هم هر دفعه که چشم باز کردم بابا بیدار بود و داشت تبتو کنترل میکرد، انقدر نگرانت بود که من احساس میکردم شاید خودم بی خیالم یا مادر بی توجهی هستم که تا این حد نگران نشدم! 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله بهار و آترا گلی
20 خرداد 92 13:38
عزیزم...
زود خوب میشی گلم...


ممنون خاله بهار .آترا گلی قشنگم را ببوس
آتنا
21 خرداد 92 16:12
امان از ميكروبهاي بدجنس
مامان مبینا
21 خرداد 92 19:11
عزیزم الان که حالش ایشالا خوب شده.این ویروس های لعنتی و این هوای الوده ...
راستی تولد آویسا رو پیشاپیش تبریک میگم


ممنون عزیزم تولد مبینای گلم هم مبارک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویسا می باشد