آویساآویسا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

آویسا

گردش در آغوش مامان

1390/6/23 12:50
نویسنده : مانا
1,015 بازدید
اشتراک گذاری

این وسیله نقلیه جدید منه که از آترا جون گرفتم وچند روز هم باهاش رفتم گردش خلاصه اینکه حسابی از مامانم سواری میگیرم و کیف میکنم مامان منو با این آغوشی بغل میکنه و همین که یک ربع توی حیاط یا کوچه راه میره خوابم میگیره و راحت بدون نق زدن می خوابم.

من خیلی عاشق بیرون رفتنم و عصرا تو خونه حوصلم سر میره  مامانم قول داده دیگه پشت فرمون بشینه و منو ببره خونه مامانی مینا تا تو فضای شهرک گشت و گذار کنم و دلم نگبرههورا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نرجس
16 شهریور 90 9:54
با تولد خاله کوچیکه آپم بدو بیا!
خاله بهار و آترا گلی
16 شهریور 90 12:19
مبارکت باشه عزیزم
چه خوب که راحت خوابت می بره...
خبر خوبی بود مانا جان


خاله بهاره جون دخترک از اول هفته یاد گرفته بخوابه خدا کنه این دائمی باشه
مامان رادمان
16 شهریور 90 12:47
تو مطالب قبليت در مورد شخصي كه خيلي دوسش داري و الگوت قرار دادي نوشتي ولي نگفتي چه نسبتي باهات داره اصلا فاميله يا نه ؟ چقدر من كنجكاو شدم بدونم اون كيه كه اينقدر بزرگه ؟ لطفا برام پيام بزار و بهم بگو


مامان رادمان عزیز اون عزیزخودش متوجه شد و برام کامنت گذاشت و هدفم همین بود!اون فامیل و یه دوست خوبه اما شاید اگه اسمشو نیارم قشنگ تره.
آتنا
21 شهریور 90 11:43
فسقلی من تو هم مثل مامانت ددری شدی ها
خاله بهار و آترا گلی
22 شهریور 90 10:50
آویسا گلم کجایی؟؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویسا می باشد