آویساآویسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

آویسا

کیش قسمت دوم

هوای کیش واقعا" عالی بود یعنی بهتر از این نمیشد. آویسا جون هم حسابی با دریا دوست شده بود و تا چشم باز میکرد میگفت :"دیا" جای پای دخترکم دخترک و باباش ! دخترک و مامانش در پارک دلفین ها دخترک و طاووس ژستشو! عشق منی تو!   ...
30 دی 1391

فرار از آلودگی تهران

دو روزی که تهران از شدت آلودگی تعطیل شد منم فرصت را غنیمت شمردم و به همراه مامان ،بابام ، خاله رویا ، نگین و  آویسا قشنگم رفتیم شمال .البته بدون بابا رضا که قسمت بدش فقط همین بود! هوا به شدت مطبوع و عالی بود و خدارا شکر ریه هامونو پر اکسیژن کردیم. بخور مامان جون ویتامین "ث" بدنتو تامین کن! جارو و خاک انداز را تو دست دلبند گریز پای من دیدین! گیر داده بود حیاط را جارو کنه!   زیبای من در میان برگهای پاییزی!   ...
20 آذر 1391

در شمال2

دوباره به دنیا اومدم پاک و بی گناه! میگن مادر شدن انسان را صیقل میده پاکت میکنه! من و دخترم می خواهیم با هم رشد کنیم با هم بزرگ بشیم ،با هم یاد بگیریم حرف بزنیم،راه بریم،بازی کنیم ،،عاشق بشیم ویا درس بخونیم!چقدر هیجان زده ام!چقدر لذت بخشه! خدایا شکر که من لیاقت تولدیدوباره را دادی!خدای مهربون شکرت که من شایستگی پیدا کردم دوباره رشد کنم دوباره با دنیا و نعمتهات آشنا بشم! پروردگارم این درایت را بهم بده که فرصت به این نابی را هدر ندم!خدای خوبم مواظبم باش غفلت نکنم ! آویساجونم خیلی بزرگ شده توی این سفر بهم یاد داده جیغ اونم از نوع بنفش بکشم با هم دوتایی جیغ میزنیم و اون میخنده! (نیما راست میگه من خل شدم نه؟) دخترم دیگه کاملا" از ر...
27 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویسا می باشد